یکی از پیامبرانی که اسم او در قرآن آمده، حضرت صالح علیه السلام است که نامش در قرآن یازده بار ذکر شده است. حضرت صالح (ع) سومین پیامبری است که پس از نوح (ع) و هود (ع) یک تنه بر ضد بت پرستی و طاغوتهای زمان خودش قیام کرد و سالها با آنها مبارزه و ستیز نمود.
حضرت صالح ع به زبان عربی سخن میگفت و ۲۸۰ سال عمر کرد، قبرش در نجف اشرف یا بین حجر الاسود و مقام ابراهیم (ع) در کنار کعبه قرار دارد.
داستان حضرت صالح (ع) در ده سورهی قرآن و مجموعاً شصت و هفت آیه وارد شده است. حضرت صالح؛ یکی از طوایف قوم ثمود و از نوادگان «سام» پسر حضرت نوح؛ است. حضرت صالح (ع) از طرف خدای متعال برای هدایت قوم ثمود فرستاده شده بود. قوم ثمود در یک منطقهی کوهستانی بین حجاز و شام زندگی میکردند.
قوم ثمود بسیار ثروتمند و دارای باغ و زمین و دامهای زیادی بودهاند و بسیار علاقمند به زندگی دنیا. بسیار خوشگذران و عیاش بودهاند و از حیث مذهب بتپرست. در نتیجه خداوند پیامبری را به نام صالح؛ که از فامیل و طایفه خودشان بود برای هدایت ایشان برانگیخت.
دعوت به پرستش خداوند
حضرت صالح به قوم خود فرمود: ای قوم من! خدای یگانه را پرستش کنید که جز او خدایی نیست. خداوند شما را بعد از قوم عاد، جانشین آنها قرار داده تا از آنها و عاقبتشان درس بگیرید برای آن که به عذابی که آنها را در هم کوبید گرفتار نشوید.
آری! قوم ثمود نیز مانند اقوام قبل از خود به جای گوش دادن به فرمان این پیامبر خدا به او حرفهای زشت و تهمتهای ناروا میزدند.
آنها میگفتند: آیا ما از انسانی مثل خود پیروی کنیم؟ چرا از میان ما تنها بر او وحی نازل میشود؟
وقتی بت پرستان قوم ثمود، استواری حضرت صالح (ع) را دیدند از او خواستند تا معجزه ای برای آنها بیاورد و به خیال خود با این کار میخواستند ناتوانی او را مشاهده کنند
این حرفهای بی اساس در میان قوم ثمود ادامه داشت اما ذره ای در ایمان و یقین حضرت صالح شک و تردید وارد نکرد و او محکم و استوار به ارشاد و تبلیغ ادامه میداد.
وقتی بت پرستان قوم ثمود، استواری حضرت صالح (ع) را دیدند از او خواستند تا معجزه ای برای آنها بیاورد و به خیال خود با این کار میخواستند ناتوانی او را مشاهده کنند و برای همیشه از او و سخنانش راحت شوند.
خداوند به حضرت صالح (ع) وحی فرمود که برای آزمایش آنها شتری میفرستیم، شتری که از دل کوه بیرون میآید بدون این که از پدر و مادری متولد شده باشد و دیگر این که یک روز مردم آب آن منطقه را بنوشند و روز دیگر آن شتر.
حضرت صالح (ع) معجزهی خود را به قوم خود نشان داد و سفارشهای لازم را دربارهی آن به مردم کرد.
حضرت صالح (ع) به قوم خود فرمود: مزاحم این شتر نشوید و بگذارید در این سرزمین به چرا کند و اگر آزاری به آن برسد، به عذاب دردناکی دچار میشوید. یک روز شما از آب آشامیدنی موجود در این ناحیه استفاده کنید و روز دیگر بگذارید این شتر از آن آب بنوشد.
مدتی به همین صورت گذشت تا این که این موضوع بر آن قوم بی ایمان و بت پرست سنگین آمد و آن را سبب محرومیت خود از آب و همچنین موجب خفت و خواری خود پنداشتند. آن گاه بزرگان و ثروتمندان قوم ثمود با یکدیگر مشورت کردند و تصمیم گرفتند آن شتر را بکشند و برای این کار یک نفر را که از همه شرورتر بود انتخاب کردند.
آنها برای این کار قداره بن سالف را که مردی بی رحم بود انتخاب کردند و دستورات لازم را به وی دادند.
یک روز که نوبت استفادهی شتر از آبهای منطقه بود آن مرد به شتر حمله کرد و او را کشت. وقتی حضرت صالح از این جریان مطلع شد به قوم خود فرمود: مگر به شما نگفته بودم به این شتر آزاری نرسانید؟ اکنون در کمترین زمان به عذاب الهی دچار خواهید شد.
عذابی که خداوند بر قوم ثمود فرستاد بسیار عجیب و هولناک بود. عذاب هنگامی نازل شد که همگی در خواب بودند. ناگهان زلزلهی شدیدی آن منطقه را لرزاند به طوری که از خواب بیدار شدند اما آنها فرصت نکردند که از خانههای خود خارج شوند زیرا صاعقه ای بسیار شدید و با صدایی وحشتناک فرود آمد. زلزله از یک طرف و صاعقه از طرفی دیگر به آنها فرصت تصمیم گیری نداد.
اگر کسی فردای آن روز به آن منطقه میآمد فکر نمیکرد کسانی در این جا زندگی میکردند و خانه هایی وجود داشته؛ چون نه از مردم خبری بود و نه از خانه ها؛ اما حضرت صالح (ع) و ایمان آورندگان با معجزهی الهی نجات یافتند و به زندگی خود ادامه دادند.
منبع: تبیان
۰ پاسخ به "ناقهی صالح"